مبارزه با مرگ – داستان آنتونی برگس و چگونگی نویسنده شدن او

مبارز با مرگ زمانی که «آنتونی برگس» چهل ساله بود، متوجه شد تومور مغزی دارد و بیش از یک سال دیگر زنده نخواهد ماند . از طرفی وضع مالی بسیار به هم ریخته‌ای داشت و نمی‌توانست ارثیه‌ای برای همسرش «لین» که به زودی بیوه می‌شد، به جا بگذارد. «برگس» تا آن زمان هرگز رمانی ننوشته ...
بیشتر بخوانید
ماجرای سید بحرالعلوم

ثواب زائران امام حسین (ع) سید بحرالعلوم رحمة الله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد، در بین راه راجع به این مسئله، که گریه بر امام حسین(علیه السلام) گناهان را می‌آمرزد، فکر می‌کرد. همان وقت متوجه شد که شخصی عرب سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد، بعد پرسید: ...
بیشتر بخوانید
منابع خود را با پیشنهادها بسنجید

دهقانی در مزرعه‌اش یک مرغدانی بزرگ داشت. چند روز بود که تعدادی از مرغ‌های او می‌مردند. نمی‌دانست چه باید بکند، برای همین از همسایه‌اش مشورت خواست. همسایه پرسید: «چه غذایی به مرغ‌ها می‌دهی؟» دهقان گفت: «جوی دوسر.» همسایه گفت: «نه، جوی دوسر خوب نیست. باید به آنها گندم بدهی.» دو روز بعد که این دو ...
بیشتر بخوانید

برای شاهزاده ای تعدادی برده جدید آورده بودند.برده ها در غل وزنجیرهای سنگین،سرخود راپایین انداخته وایستاده بودند.فقط یکی ازآنها شادبنظر میرسید وحتی زیرلب آهنگی هم زمزمه میکرد! او با وجود اینکه طعم تازیانه نگهبان را چشید، ولی دست از خواندن برنداشت. شاهزاده باتعجب از او پرسید :ای مرد! چطور میتوانی با این و...
بیشتر بخوانید
به شما باز می گردد

پسر به سفر دوری رفته بود و ماه‌ها بود که از او خبری نداشتند … مادرش دعا می‌کرد که او سالم به خانه باز گردد. هر روز به تعداد اعضای خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می‌پخت و پشت پنجره می‌گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آن جا می‌گذشت نان را بر ...
بیشتر بخوانید