برای شاهزاده ای تعدادی برده جدید آورده بودند.برده ها در غل وزنجیرهای سنگین،سرخود راپایین انداخته وایستاده ...
برای شاهزاده ای تعدادی برده جدید آورده بودند.برده ها در غل وزنجیرهای سنگین،سرخود راپایین انداخته وایستاده بودند.فقط یکی ازآنها شادبنظر میرسید وحتی زیرلب آهنگی هم زمزمه میکرد! او با وجود اینکه طعم تازی ...