خواهر روحانی در کلاس مدرسه مقابل دانش آموزان نوجوان، ایستاده بود. او در حالی که یک سکه یک دلاری نقره در دستش بود گفت: «به دختر یا پسری که بتواند نام بزرگترین مردی را که در این دنیا زیسته است بگوید، این یک دلاری را جایزه می دهم.»
یک پسر خردسال ایتالیایی گفت: «منظورتان میکل آنژ نیست؟»
خواهر روحانی جواب داد: «خیر، میکل آنژ یک هنرمند برجسته به حساب می آید، لکن بزرگترین مردی که دنیا به خود دیده نیست.»
یک دختر خردسال یونانی گفت: «آیا ارسطو بود؟»
خواهر روحانی جواب داد: «خیر، ارسطو یک متفکر بزرگ و پدر علم منطق بود اما بزرگترین مردی که در دنیا زندگی می کرده، محسوب نمی شود.»
بالاخره یک پسر خردسال یهودی گفت: «می دانم چه کسی است، او عیسی مسیح است.»
خواهر روحانی جواب داد صحیح است و یک دلاری را به او داد.
خواهر روحانی که از جواب پسربچه یهودی قدری شگفت زده شده بود، در زنگ تفریح او را در زمین ورزش یافت و از او پرسید: «آیا واقعا اعتقاد داری که عیسی مسیح بزرگترین مردی است که دنیا به خود دیده ؟»
پسربچه جواب داد: «البته نه، هر کسی می داند که بزرگترین مرد موسی بود. اما معامله شوخی بردار نیست!»
منبع: کتاب بزرگترین اصل مدیریت در دنیا نوشته مایکل لوبوف